سی و یکم
سی و یکم

سی و یکم

بیست و دوم

توی پارک جلوی دانشگاه یه پسره و دختره نشستن روی یه نیمکت هوس میکنم برم بشینم روی نیمکت رو به رویی شون و ببینم چی میگن.


پسر: این پسره چوس ترم دیگه واسه من شاخ و شونه میکشه

دختر: حالا چیزی نشده که عزیزم

- نمیشه من باعاس حالشو بیگیرم

- نه بابا چیزی نگفت که

- اصن تو چرا ازش دفا میکنی ؟

- ...


یکی میاد بغل دست من میشینه و من از اینکه یکی بغل دستم بشینه متنفرم، پا میشم راهمو میکشم  میرم سمت ماشینم.

نظرات 2 + ارسال نظر
کروکودیل پیر دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 21:50 http://korokodiledaroneman.blogfa.com/

خب من آلان میخوام بدونم دختره چرا از اون دفاع می کرد...هان؟


+یه ذره تحمل می کردین خب.

چمیدونم

زکیه دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 01:00 http://ta-talaghi.blogfa.com/

:)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.